نقدی بر نقش رسانه‌های رسانا و نارسانا بر مطالبه‌گری همگانی با محوریت افراد دارای معلولیت

توان‌نگار– محمد جواد خادمی| از جمله مفاهیم کلیدی که از دوران ابتدایی به دانش آموزان آموزش داده می شود و نقش آنها بر ایجاد ارتباط و تحرک دنیای فیزیکی و مادی تببین و تحلیل می شود، اجسام رسانا یا نا رسانا است. مفهومی که می تواند به جوامع انسانی بیاموزد که چگونه بر روند انتقال انرژی اثر گذار بوده و در عین حال از بروز خطر پیشگیری می کند.

رسانه ها از جمله ساختارهایی هستند که بر نحوه اطلاع رسانی و رشد دانش و ایجاد بینش و نگرش جوامع بشری نقش آفرین بوده وبا عملکرد خود بر مطالبه گری و احقاق حقوق اثرگذار می باشد.
با رشد فضاها و رسانه های مجازی و خارج شدن بشریت از تعامل یک سویه و ایجاد بسترهای دو سویه در رسانه های مختلف این نقش گسترده تر شده است. لیکن نمی توان گفت که این نقش همیشه موجب رشد و بالندگی اجتماعات انسانی شده و توانسته اطلاعات درست را به صورت کامل منتقل کند. در این میان ارکان مختلف که یک رسانه را تشکیل می دهند، موجب می شوند که یک مفهوم به درستی و به سلامت منتقل شده و یا به عمد یا سهو اطلاعات ارسالی مخدوش گردد.
معلولین از جمله بزرگترین اقلیت های هر جامعه هستند که در حدود نه الی پانزده درصد از جامعه آماری را به خود اختصاص داده اند. تخصیص این حجم از اجتماع به قشری با نیازهای ویژه الزاماتی را به همراه خواهد داشت. از جمله این ملزومات تمرکز و توجه آکادمیک و نقادانه بر بسترهای انتقال اطلاعات، مدیریت رسانه های مختلف و غربالگری عوامل مختلف است که به هر نحویی بر کاهش یا افزایش دانش، بینش و نگرش مردم اثر گذار است. بدیهی است که این اثر گذاری در طبقات مختلف، بازخوردها و کنش و واکنشهای مختلف به همراه داشته و بر افزایش یا کاهش کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت مؤثر است.
پژوهش های مختلف که در سطح جامعه ایران انجام گرفته است نمایاناگر آن است که اطلاعات درست و واقع بینانه ای از معلولین در سطوح مختلف جامعه اعم از مردم عامه، مدیران، خانواده ها، نهادهای قانونگذار و دستگاه های اجرایی وجود ندارد. هرچند عوامل بسیاری را می توان در این زمینه مورد تحقیق قرار داد، اما رسانه ها به سبب حضور در زندگی تمامی اقشار جامعه که از بدو تولد شروع و تا پایان زندگی ادامه دارد، می تواند بر نگرش و بینش افراد تأثیر گذارد باشد را می توان به عنوان مهمترین عامل مورد ارزیابی قرار داد.
با توجه به نگاه بالا رسانه ها را می توان به دو دسته رسانا و نا رسانا تقسیم کرد. مفهوم رسانه رسانا به معنای رسانه ای است که می تواند بر روند رو به رشد مخاطبان خود تأثیر گذار باشد. در مقابل رسانه های نا رسانا بسترهایی هستند که اطلاعات غلط یا مبهم و مخدوش را منتقل می کنند. حال اگر کلید واژه رسانا و نا رسانا را با مفهوم افراد دارای معلولیت پیوند دهیم، متوجه می شویم که رسانه ی رسانا بر توانمندی آگاه سازی، دانش افزایی، ایجاد بینش و تدوین نگرش اثر دارد. در مقابل رسانه ی نا رسانا باعث بینشی غیر واقع بینانه و رو به زوال است که نه تنها موجب بهبود زندگی افراد دارای معلولیت نیست بلکه بر فرو پاشی و دور شدن آنان از اجتماع و فاصله گذاری اجتماعی و عدم شناخت درست از نیازها و خواستگاه های آنان شکل تاثیر می گذارد. بدیهی است تنها رسانه ی رسانا توانایی مطالبه گری را خواهد داشت و یا می تواند بر ایجاد روحیه ی مطالبه گری مخاطبانش اثرگذار باشد. اما رسانه ی نارسانا عاملی مخرب بر روند احقاق حقوق خواهد بود.
در ادامه برخی از عواملی که می تواند تفاوت های میان رسانه های رسانا و نا رسانا و کارکرد آن را تبیین کند را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
الف) بازنمایی معلولیت به عنوان یک تنوع در مقابل بازنمایی معلولیت به عنوان یک تفاوت: اگر به اطلاعات منتقل شده از رسانه های مختلف اعم از رسانه های مجازی یا حقیقی توجه کنیم، همواره سعی و تلاش گردانندگان آنها بر ایجاد نگاهی متفاوت و مثبت نسبت به توانمندیهای معلولین بوده است. اما نکته حائز اهمیت آن است که نحوه بیان آنان با یکدیگر متفاوت و مهمتر از آن بسترهای ذهنی و پذیرش واقع بینانه آنان است که بر مطلب ارسال شده اثر می گذارد.
بسیاری از نویسندگان، خبرنگاران، گزارش گران و …. همچنان بر این باور هستند که معلولیت یک تفاوت آشکار جسمانی میان افراد جامعه است. این تفاوت می تواند مرزی مشخص برای ما به حساب آید که نگاه ترحم آمیز را رشد می دهد. مادامی که بر این باور باشیم که معلولیت یک تفاوت آشکار است، توانایی پذیرش فرد دارای معلولیت به عنوان یک عضو تکمیل کننده در پازل اجتماع را نخواهیم داشت و تنها او را به عنوان قطعه ای معیوب می دانیم که دورش نمی اندازیم اما در فرایند تکمیل و تکامل نیز راهش نمی دهیم. در مقابل اگر معلولیت را به عنوان یک تنوع در نظر بگیریم، می توانیم افراد دارای معلولیت را به عنوان یک قطعه متنوع از پازل دانست که در صورت نبود آنان پازلی ناقص در دست خواهیم داشت. بنابراین استفاده صحیح و به جا از آنان می تواند موجب بالندگی خود فرد و ارتقای سایرین شود. لذا رسانه هایی که تنها بر تفاوت های معلولین تأکید داشته و بر نقش حمایتی سایر افراد از آنها اتکا دارند و معتقد به همسو شدن جامعه با محدودیتهای جسمانی آنها به عنوان مکمل نیستند و به بیانی توانایی تبیین نحوه ی استفاده صحیح از محدودیت ها را به عنوان یک فرصت ندارند، نقشی نا رسانا را ایفا و از روند رو به بالای جامعه جلوگیری می کنند. باتوجه به مطالب مذکور نمایان است که تنها رسانه ای قادر به مطالبه گری است که بتواند خود را در دسته ی رسانه ی رسانا قرار دهد، در این صورت آن رسانه با نگاهی متمایز به خواستگاه های معلولین نگریسته و در زمینه ی احقاق حقوق آنان توانمند خواهد بود.
ب ) تأکید بر مفاهیم کلیشه ای به جای مفاهیم به روز و علمی: جملات و کلید واژگان کلیشه ای که بر خلاف ظاهر زیبا باطنی مخرب دارند از جمله دیگر عوامل اثر گذار بر عدم توانایی یک رسانه خواهد بود. به عنوان مثال اطلاق روشندل به جای واژه ی نابینا، و یا جمله معلولیت محدودیت نیست، سعی بر ترسیم یک معلول به عنوان یک قدیس دارد. اغراق وبزرگنمایی توانمندیهای معلولین نه تنها مفید فایده نیست بلکه اثری مخرب بر خودپنداره ی افراد دارای معلولیت و دیدگاه افراد پیرامون آنها دارد. متأسفانه فعالان حوزه رسانه همچون عامه مردم بر تغییر مفاهیم کلیشه ای اثر گذار واقع نشده و موجب تحریک سایر افراد در استفاده از آن می شوند. استفاده مکرر و بدون بینش موجب ایجاد نگرشی غلط از یک فرد دارای معلولیت و در نتیجه تصویر سازی نادرست و در نهایت به انزوا راندن او خواهد شد. بنابر این لازم است افرادی که خواهان فعالیت در حوزه معلولین هستند بر استفاده نا خود آگاه یا آگاهانه از این مفاهیم دقت نموده و با افزایش دانش خود از بروز مشکلات جلوگیری کنند. با توجه به مطالب مطروحه رسانه ای که برچسب مطالبه گری در حوزه ی معلولین را بر پیشانی می زند باید در استفاده ی صحیح و به جا از واژگان و مفاهیم دقت نماید، در غیر این صورت مطالبه گری جای خود را به مبادله گری می دهد. مبادله ای که در آن به ازای تحریف واقعیت برچسب های شیک باعنوان حمایت از معلولین دریافت می شود.
ج) عدم تعامل با معلولین صاحب نظر و تشکلهای مردم نهاد در امور معلولین: معمول است که تنها یک رسانه زمانی به سراغ یک فعال حوزه معلولین می رود که می خواهد مطلبی را در خصوص معلولین عرضه کند. این تعامل معمولا در زمانی کوتاه و به منظور ارائه اطلاعات عمیق به جامعه ای وسیع ایجاد می شود. بدیهی است که در نهایت اطلاعات ارسال شده با مشکلات بسیار وسیع همراه می گردد. رسانه های رسانا همواره سعی می کنند در دوره های مختلف زمانی و مکانی ،خود را در معرض آموزش های صحیح متخصصان حوزه معلولیت قرار داده تا در صورتی که در زمانی مناسب تصمیم به تدوین بسته های اطلاع رسانی گرفتند قادر باشند با نگرشی درست و به جا اقدام به این امر خطیر کنند. بنابراین باید توجه داشته باشیم که مطالبه حقوق در حوزه افراد دارای معلولیت مستلزم تعامل منظم با صاحب نظران و تشکل های فعال در این حیطه می باشد.
د)عدم بینش صحیح نسبت به توانمندیهای جوامع معلولین: برخورد با فردی که از لحاظ جسمانی با ما تفاوت دارد، موجب می شود که ذهنیتهای غالب خود را که به صورت ناخودآگاه رشد کرده است به سمت او پرتاب کنیم. پرتابی از جنس روانشناختی که معمولا نمادی از مکانیسمهای روانشناختی ما است. در واقع ما سعی می کنیم با این عمل پوششی بر باورهای غلط خود نسبت به دنیای افراد دارای معلولیت بگذاریم. به همین سبک رسانه ها نیز غالبا در وهله اول سعی بر تدوین الگویی منحصر به فرد هستند که از یک معلول با توانمندیهای معمول ،انسانی خارق العاده که تنها در یک یا دو حوزه توانمندی دارد، بسازند. مثلا تأکید بر حافظه بسیار قوی نابینایان، این الگو سازی در نهایت موجب تعمیم ذهنیت ما از توانمندی یک فرد معلول به تمامی معلولین می شود. اگر فرضیه بالا را درست بدانیم در نتیجه ما نه تنها بر نگرش مخاطبان رسانه خود اثری مثبت به جا نگذاشته ایم بلکه باعث شده ایم آنان افراد معلول را تنها یه صورت یک بعدی نگریسته و در نتیجه از برخورد واقع بینانه با آنان محرومشان کرده ایم.
هرچند عوامل بسیاری را می توان در این زمینه شناسایی و ارزیابی نمود لیکن چهار عامل بالا از مهمترین عواملی است که بر حوزه های مختلف قابل مشاهده و رصد است. معلولین از جمله اقشاری هستند که با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. اگر ما وظیفه خود را حمایت و خدمت رسانی به آنان می دانیم و بر آنیم تا با اتصال جامعه از طریق سیم اطلاعات به آنان راهی نو برای رفع مشکلاتشان بیافرینیم ملزم به رعایت برخی استانداردها هستیم تا بتوانیم نقشی رسانا برای این تعامل سازنده باشیم. در صورتی که همچون گذشته و به دنبال رویه ی رسانه های فرسوده گام برداریم تنها به ارائه اطلاعات غلط بسنده کرده و در نتیجه روند رو به رشد اجتماع را کند و بر توده هیزم خشکیده باروت افکنده ایم. در این راه پر پیچ و خم تنها رسانه ی رسانا است که اثری مؤثر به جا می گذارد و مطالبه گری حقیقی محسوب می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *