توان نگار_ فاطمه طایی| هرگاه قلم بر دست میگیرم تا برای دلاور مرد شهیدی بنویسم که خود را سرباز کشور مینامید، دستانم میلرزد.
آری شهید سردار قاسم سلیمانی را می گویم، مردی که تاریخ هرگز نامش را فراموش نخواهد کرد، شیر مردی که شجاعت، جسارت و از خودگذشتگی هایش مرزهای کشور را درنوردید و بر بلندترین قله ی کشور های بیگانه، پرچم اقتدار جمهوری اسلامی را نامحسوس چنان برافراشت که از ترس خواب را بر چشمانشان حرام کرد.
شهید سردار سلیمانی محبوب بود ،بدون هیچ تبلیغی، بدون هیچ کلام و هیچ تصویری.
او بی صدا، محبوب قلب های پیر و جوان شد، گرچه در مرزهای کشور علمدار امنیت بود اما از دست کشیدن بر سر کودکان یتیم و دلداری به مادران و پدران داغدیده و رسیدگی به مشکلات زندگی شان هرگز غافل نمیشد.
شهید سردار سلیمانی یادآور پرچم فتحی بود که با پیراهن خونین امام حسین در دشت کربلا افراشته شد.
گرچه قلم ناتوان من هرگز نمیتواند رشادتهای شهید سلیمانی را در طی این سالها به رشته تحریر درآورد، لیک می دانم دشمنان داخلی و خارجی با شنیدن نام پاک او لرزه بر اندام شان می افتاد و هر جا که نامش را میشنیدند خواب بر آنها حرام می گشت.
شهادت برای سردار سلیمانی یک پاداش بود، اما دشمنان جمهوری اسلامی میدانند که همه مردم ایران هرگز دست از مبارزه با کسانی که گوشه چشمی به خاک پاک ایران زمین دوخته اند بر نخواهند داشت و رویای آنها را نقش بر آب خواهند کرد، چرا که ایران امروز یکپارچه شهید سردار قاسم سلیمانی است.