کتاب پا به پای زندگی به قلم فاطمه طایی در شهرستان سمیرم رونمایی شد

توان نگار_ آیین رو نمایی کتاب پا به پای زندگی( دختری از سرزمین شکوفه های سیب ) به قلم فاطمه طایی خبرنگار سمیرمی و شهزاد بهادری، با حضور احمدرضا اصفی معاونت برنامه ریزی وامورعمرانی فرمانداری ،مسئولان استانی و شهرستانی، جمعی از روابط عمومی ادارات و مردم شهرستان سمیرم در سالن فرهنگ برگزار شد

در این مراسم رونمایی، فاطمه طایی با اهدا لوح تقدیر از معلم کلاس اول دبستان خود(بانو بابایی) بابت قبول زحمت آموزش وی که در آن سال‌ها کمتر کسی زیر بار آموزش دادن به یک دختر معلول در کنار دانش آموزان سالم را عهده دار می شد تشکر کرد و این موفقیت را مدیون اولین کسی دانست که قلم را در بین انگشتان ناتوان او به یادگار گماشت. وی همچنین از بانو قائم‌مقامی که سالها بعد استاد فلسفه وی در دانشگاه شد و همواره او را در برداشتن گام های بعدی و توکل به قدرت پروردگار دلداری می داد تشکر ویژه کرد.

وی در خصوص هدف نوشتن کتاب “پا به پای زندگی” گفت: می خواستم ثابت کنم که معلولیت یک محدویت نیست و هر معلولی دارای توانمندی خاص خود است که اطرافيان و مسئولین اگر به آنها توجه کنند می تواند در استقلال و اعتماد به نفس شان بسیار تاثیر گذار باشد ،برای همین سعی کردم در نوشتن کتاب زندگیم، مشکلاتم در جامعه و مطالبه گری هر معلول را با توجه به یاد آوری حقوق شهروندی مان نسبت به تمامی مسئولین به تصویر بکشم.

نوشته فاطمه طایی در متن تقدیرنامه ای که برای معلم کلاس اول دبستانش نوشته بود احساسات همه حضار را برانگیخت، به طوری که تمام میهمانان، ایستاده وی را مورد تشویق و تحسین قرار دادند.

مدیران حاضر در جلسه ضمن ایراد سخنانی و استقبال از پشتکار این خبرنگار توانخواه اما توانمند ،ضمن رونمایی از کتاب و امضا یادگاری، با اهدا دسته های گل، لوح تقدیر و دیگر هدایا از زحمات و فعالیت های فرهنگی و رسانه ای وی تقدیر کردند.

فاطمه طایی، خبرنگار توانخواه و دختر توانمند شهر شکوفه های سیب، هدف از نوشتن کتاب خود را در چند جمله به شرح ذیل برای حضار خلاصه کرد:

چرا کتاب(پا به پای زندگی) را نوشتم!

وقتی خیلی ها می خواستند باورم نکنند،

من خودم را باور کردم!

وقتی افرادی پاورچین پاورچین نزدیکم آمدند و بال هایم را در سکوت چیدند!

من خودم را از بلندترین قله زندگی ،به زیر انداختم و با همان بال های شکسته پرواز کردم!

وقتی روبه رویم لبخند زدند و پُشت سر مرا به سخره گرفتند، من به حال زارشان گریستم و از خدا برایشان طلب مغفرت کردم!

روزها گذشت،

ماه ها گذشت

سال ها گذشت

همه ی قدرتم را در قلم کوچکم جمع کردم و نوشتم،

بیشتر و بیشتر، نه برای خودم، بلکه برای آنان که داستان زندگی شان یک جوری با من گِره خورده بود!

نشستم؛

و با قلم موی آرزوهایم، آینده ایی را که خودم دوست داشتم ترسیم کردم.

آسمانش را پُر از ستاره کشیدم!

یک عالمه خانه ی کوچک که درونش آدم های بی غل و غش زندگی می کردند.

و رودخانه ایی که درون آن عشق و صمیمت لبریز بود.

با ماهی های با پولک های رنگی که دیگر، نگران صید شدن نبودند.

آری؛

من فاطمه طایی، دختری از شهر هزار چشمه سمیرم، سرگذشت زندگیم را با نام(پا به پای زندگی) در مدت زمان ۶ ماه(یا به عباراتی ۱۸۰ روز) و با کمک یکی از دوستان مهربانم به تحریر کشیدم تا به دنیا ثابت کنم تا آخرین لحظه عمرم(پا به پای زندگی) با مشکلات می‌جنگم و از مسیر سنگلاخی زندگی هراسی به دل ندارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *