من فرزند این خانهام! هویت در حال بررسی!!!
- کد خبر: 5525
- /
- 22 مرداد 1401 - ۱۰:۲۵
- /
- خبرهای حوزه معلولیت, یادداشت
تواننگار– فاطمه طایی| مرداد ماه است، از پنجره اتاقم به کوچه باریک و قدیمی نگاه میکنم، باد در حال بازی کردن با شاخ و برگ درخت بید است، همسایه روبه رویی به روی چهار پایهای رنگ و رو رفته ایستاده و با زحمت در حال نصب پارچهی مشکی رنگ یا ابا عبدالله الحسین (ع)بر سر درب خانهشان است.
مادر بزرگ خدا بیامرزم میگفت؛ قدیمها هر کس نذری داشت یا حاجتی، در ماه محرم پارچه سبز و مشکی بالای درب خانهاش میبست. در دلم آرزو کردم امیدوارم همسایهمان حاجت روا بشود.
یادم افتاد امسال روز خبرنگار مصادف با دهه عزاداری ماه محرم شده، تازه تولدم هم در مرداد است! احساس میکنم این اتفاق تصادفی نیست!
شهادت امام حسین (ع) و یارانش در دشت کربلا، جسارت و سخنرانی حضرت زینب (س) با آن همه اندوه و قلب ماتم زده، قرنها سینه به سینه منتقل شد تا ما نیز امانت دارشان برای نسلهای آینده باشیم و زینب گونه با جسارت برای گرفتن حق و عدالت بنویسیم.
چندین سال است که عشق به نوشتن و دنیای خبر برای مطالبه گری به حق مردم و رساندن خدمات مسئولین به گوش جامعه مرا مسافر همیشگی کشتی خبر کرده است.
گرچه پایی برای رفتن به میدان خبر ندارم اما همه وجودم را در گوش و چشمم جمع کرده و همه جانم را در ۳ انگشت لاغر و کوچکم از ۱۰ انگشت دستانم میگیرم تا به لطف تکنولوژی واژهها را برای خبری تازه جان دهم و به رشته تحریر در آورم!
خبرهایم را برای رسانههای مختلف ارسال میکنم، گاه (تیک) آبی میخورد! اما اعتنایی نمیشود گاه دوستانی هم پا و هم راهم میشوند، چاپ میکنند و انتشار میدهند و من خوشحال از این که زحماتم به ثمر نشسته لبخند رضایت بر لبم جا خوش میکند.
و هیچ زمان به دنبال دیده شدن نیستم چرا که ایمان دارد آنکه باید مرا ببیند، میبیند.
پیامکی از طرف یکی از دوستانم به روی واتساپم آمده، سریع پیام را باز میکنم!
نوشته است: «فاطمه جان مدارکت روی سامانه جامع رسانه هنوز تایید نشده! بازم بعضیهاش رو نوشته در دست بررسی! میخوای دوباره بار گذاری کنی؟»
بغضی آشنا گلویم را می فشارد، جالب است که من حرفهای جز نوشتن خبر ندارم! خبرهایم چاپ میشود! منتشر میشود! اما هنوز برای تایید هویتم در رشتهای که به آن عشق میورزم، در جایی که به عنوان خانهای امن به آن پناه بردم، باید منتظر تایید کردن هویتم واقعیام باشم.