احتشام لقبایی؛ نوشتاری در باب لذت پیشوند
- کد خبر: 4221
- /
- 12 دی 1400 - ۱۸:۵۶
- /
- یادداشت
دکتر، لقبی که این روزها تقریبا در همه جا شنیده میشود. نه به معنای پزشک و طبیب، بلکه معادل با phd در دانشگاههای آمریکایی و اروپایی. عنوانی که زمانی برای خود ارزش و احترامی داشت و دارنده آن را در جایگاه رفیعی قرار میداد تا همگان به دانش علمیاش پی ببرند و بر تلاش و همتش صحه بگذارند؛ امروزه آنچنان از جایگاه اصلی خود فاصله گرفته و ارزش و هویتش رو به کاستی نهاده که بسی جای تاسف است. نه از این جهت که خدایی نکرده دکترهای امروز دانششان اندک و علمشان نمایشی است؛ بلکه از این جهت که واقف نیستیم کی، کجا و چگونه باید آن را بکار ببریم.
حال سوال اینجاست که آیا صرف قبولی در مقطع دکترا و دانشجو شدن کافی است برای اینکه همه جا خود را دکتر معرفی کنیم و از دیگران هم بخواهیم که ما را دکتر خطاب کنند؟ اگر مطلب، مقاله یا کتابی مینویسیم از واژه دکتر پیش از نام خود استفاده کنیم و اگر قرار است در محفلی، جمعی را به فیض برسانیم باز به این لقب متمسک شویم؟ آن هم زمانی که هنوز با واحدها، پروژهها، ترجمهها و … دست به گریبان هستیم. آیا هدفمان اعتبار بخشی به خود است در مقابل دیگران؟ یا به نمایش گذاشتن دانشمان؟ یا فریب افراد برای پیشبرد اهداف و منافع خود؟
دکترا عالیترین مدرک و درجه علمی است که دانشگاهها پس از اتمام تحصیلات معین و نوشتن رساله و یا تز قابل قبول و دفاع از آن در برابر هیات داوران به افراد حقیقی اعطا میکنند و در واقع، نشان از رسیدن فرد به درجهای از اجتهاد در رشتهای مشخص دارد. این دورهها در کشور ما منبعث از نظام آموزش عالی آمریکای شمالی است که شرایطی را برای قید عنوان دکترا لحاظ کرده و تفاوت بین دانشجوی دکترا و دانش آموخته دکترا را مشخص کرده است. این شرایط یقینا در همه جا و از جمله در کشور ما نیز مصداق دارد و لازم است با دیدی منطقی و الهام گرفتن از این شرایط، تعهد اخلاقی در این زمینه را رعایت کنیم. اما متاسفانه شواهد عینی، حرکت بر خلاف این ضوابط را نشان میدهد و همین امر تا حد بسیاری جایگاه افراد دارنده این مدرک را لوث و کم ارزش نموده است. البته استفاده از القاب در جامعه ما ریشه تاریخی دارد؛ آنجا که در دوره قاجار، جدا از القاب شغلی، لقبهای توصیفی و امتیازی هم معمول شد و پادشاهان قاجار با دست و دل بازی حتی برای بچههای تازه متولد شده نیز لقبی را برمیگزیدند.
این اشاره شاید بتواند تا حدودی اپیدمی استفاده از لقبهای علمی را توجیه کند که فقط گریبانگیر دانشجویان مقطع دکترای رشتههای غیرپزشکی نیست، بلکه با شدتی بیشتر در رشتههای پزشکی نیز دیده میشود؛ به گونهای که دانشجوی ترم اول رشته پزشکی نیز که از محیط دبیرستان به دانشگاه راه یافته از همان زمان قبولی خود را دکتر به معنای پزشک میداند و حال آنکه باید هفت سال واحدهای مختلف را سپری کند تا بتواند از این عنوان استفاده کنند. یا دانشجویان ترم اول رشتههای فنی که حتی در برگه امتحانی نیز نام خود را با پیشوند مهندس مینویسد.
ریشه این معضل چیست؟ آیا تب مدرک گرایی جامعه را به این سمت هدایت کرده که افراد خود را به مدارک به ویژه مدارک عالی مزین کنند و از این طریق در پی کسب هویت قابل قبول برای خود باشند؟ و یا مشکل در نگاه اطرافیان ماست که اعتماد، حرمت و ارزش را منوط به القاب و عناوین میدانند و لذا برای بزرگ شمرده شدن در ذهن آنها باید تا میتوان به این القاب چنگ زد و در پشت آن ایستاد.
آنچه بیشتر نقطه عطف نگارش این مطلب شده اصرار صاحبان لقبهای علمی بر معرفی و شناساندن خود با استفاده از این عنوانهای اکتسابی بدون داشتن شرایط اولیه است. درست مانند اینکه در آداب معارفه و سلام و احوالپرسی با دیگران به جای اینکه فقط به ذکر نام خود بسنده کنیم از پیشوند آقا یا خانم هم استفاده کنیم که یقینا از سوی هیچ فردی پذیرفته شده نیست و گاهی موجبات تمسخر و استهزاء را نیز فراهم میکند. وجه دیگر موضوع آن است که استفاده از این عناوین توسط دیگران نیز بیشتر مواقع بر سبیل تعارف و تملق است تا صحه گذاشتن بر دانش و یا مرتبه علمی.
اینها همه نشاندهنده آن است که جامعه ما به عنوان جامعهای تجلیل محور، فرسنگها با جامعه توسعهیافته فاصله دارد و توسعه فرهنگی هنوز جایگاه خود را به دست نیاورده است. آنجا که به جای تکیه بر دانش، تجربه و تخصص خود، سعی میکنیم با القاب و عناوین، بذر بزرگی و هیبت خود را در ذهن دیگران بکاریم و اینگونه اصالت و ارزش خود را نشان دهیم. ولی بهتر است بدانیم با تلاش و دانش اندوزی، حتی تا کسب درجه علمی دکترا، فقط میتوانیم تا حدودی نسبت به مسائل متفاوتتر فکر کنیم و یک نقطه از دایره عظیم علوم فراتر برویم نه چیزی بیشتر.
معصومه رشیدی_ پژوهشگر رسانه